دلیل خودزنی دختر نوجوان!(داستان واقعی )

دختر شانزده ساله

دختر شانزده ساله ای که روی دستش جای چند خط بود، توجه من رو به خودش جلب کرد.

 هفت سال پیش حاشیه سمیناری با موضوع فلسفه، یه دختر شانزده ساله درخواست کرد چند دقیقه با من صحبت کنه، ولی صحبتش هیچ ربطی به فلسفه نداشت…

تا اینکه متوجه شدم روی دستش رد چند تا خط هست که ظاهراً با شیء تیز افتاده بود. یادمه اون چند دقیقه تبدیل شد به چند ساعت و هفته ها صحبت و مشکلی که باید شنیده می شد…

حالا داستان چی بود؟

 شش سال قبل، یعنی ده ساله که بوده یه روزی که مهمونی خونه مادربزرگ گرم بازی با پسر دایی و دختر خاله و اینا بوده، موقع ظهر همه خوابیده بودند. تو اتاق پسر دایی که حدود بیست و دو  سال سن داشته…

حین بازی و مثلاً جزو بازی به این دختر ده ساله چسبیده و از حال طبیعی خارج شده بود. می گفت یه دفعه من فهمیدم، خودم رو ازش جدا کردم و دویدم از اتاق بیرون و رفتم سمت مادر و جریان رو بهش گفتم. می گفت تا بهش گفتم مامانم یه سیلی بهم زد و گفت؛ چقدر بهت گفتم آدم باش، چقدر بهت گفتم سنگین و رنگین باش، چقدر بهت گفتم….

 ولی هیچی به پسر دایی نگفت. برگشتیم خونه و دو سه روز باهام بد رفتار کرد. می گفت یه پارچه خشم شدم،اینقدر عصبانی بودم که نگو، دقیق سه ماه بعد خودم رو تو فضایی قرار دادم تا پسر دایی ازم سوء استفاده کنه و کرد. انگار می خواستم انتقام رفتار بد مادرم  و تو بیخ بیجایی که شده بودم رو بگیرم…

ولی دیگه اجازه ندادم کسی بهم تعرض کنه. الان یک ساله احساس گناه و بد بودن بهم دست داده، از اون موقع عادت کردم و علاقه دارم به خودم آسیب بزنم. انگار وقتی تیغ می کشم احساس خوشایندی دارم، یه حس انتقام….

این دختر مظلوم معرفی شد به یه روانشناس و بعدش روانپزشک و حالش خوب شد. اما والدین گرامی لطفاً خیلی دقت کنید؛ اگه مشکل این گونه برای فرزندتون پیش اومد، دست و پاتون رو گم نکنید و تلاش کنید در کمال آرامش کنار فرزندتون بمونید.

خیلی از والدین نمی دونند تو این موقعیت چه کار کنند، ما در دوره تربیت جنسی نوجوان نکاتی رو که نیاز هست تا والدین از اون‌ها آگاه باشند جمع آوری کرده ایم. اگر هنوز دوره رو تهیه نکردید هرچه سریع تر اقدام کنید.

دیدگاهتان را بنویسید