نوجوان سرکش (ماجرای واقعی)
آن روز پسری سیزده ساله گم شد پدر و مادر برای پیدا کردنش تمام دنیا را زیر رو روکردن!
بعد از سه روز دوستش زنگ زد گفت آرمان خونه ماست. والدینم مسافرت رفتن من و داداش بزرگم خونه تنها هستیم که آرمان هم به ما گفت منم تنها هستم و اومد پیش ما، الان متوجه شدیم که دروغ گفته و داداشم گفت بهتون خبر بدم.
اما چرا آرمان از خونه فراری شده بود؟!
از نگاه آرمان چندتا از مشکلات خونه رو براتون ردیف میکنم ۱. پدر و مادرم همیشه با هم دعوا میکنند.
۲. بابام همیشه میگه اعصاب ندارم.
۳. مامانم همیشه ی خدا غر میزنه.
۴. بحث و جدل مامان و بابا تمومی نداره.
۵. وقتی با هم خوبند، تازه یادشون میاد به ما گیر بدن.
۶. تا حالا صدبار بابام گفته حیف زحمتی که برات میکشم.
۷. روزی نیست که مامانم یه داستانی جور نکنه و جیغ و فریاد نکنه.
۸. سرکوفت پسر و دختر خواهر و برادرای بابام همیشه تو سر ماست.
۹. هفته ای نیست که مامانم یه داستانی با عمه و زن عمو و مامان بزرگم نداشته باشه.
۱۰. خسته شدم هر روز شاهد اعتراض مامان و داد زدن بابام هستم.
۱۱. استرس اینکه الانه که بابا روی مامانم دست بلند میکنه نابودم کرده.
۱۲. وقتی بابا خونه نیست و مامانم از حرصش مدام به بابام فحش میده و ظرفها رو بهم میزنه عصبیم می کنه.
۱۳. حالم بهم میخوره وقتی با هم خوب میشن و جلوی ما هی تو بغل هم میرن و لوس بازی در میارن.
۱۴. خدا نکنه یکی بیاد خونمون جوگیر میشن از بس جلوشون از خودشون و کارایی که برای ما کردن تعریف میکنند.
۱۵. دیونه میشم وقتی جلوی مهمونا با عزیزم و قشنگم همدیگه رو صدا می کنند ولی چند دقیقه بعد رفتن مهمونا با چرا اینو گفتی چرا اون کار رو کردی شروع میکنند و با شکستن چند تا ظرف و جیغ و فریاد مامان و بابا به خواب میریم.
۱۶. هزار شب با این ترس و اضطراب خوابیدیم که بابام قول داده اول صبح مامانم رو طلاق میده.
۱۷. هزار بار من و خواهرم رو جلو جمع مسخره کردن که مثلاً دارن شوخی میکنند تا همه بخندند.
من از بابا و مامانم متنفرم فقط دوست دارم برم یا بمیرم یا بمیرند.
اما مكالمه بابا و مامان بعد از سه روز که دارن میرن دنبال پسرشون خیلی کوتاهی کردیم تو تربیت این بچه، خیلی لوسش کردیم، خوشی زده زیر دلش، تا رسیدیم من کتکش میزنم، یادت باشه دستم رو نگیری، فقط موبایلش رو یادت نره ازش بگیری، دیگه حق نداره بره شنا و تو جیبی چیزی بهش نمیدی تا من بگم….
یک کلمه از این داستان ساختگی نبود تو رو خدا تا بلد نشدید بچه دار نشید، یه بار دیگه برگردید حرفهای این پسر سیزده ساله رو با دقت بخونید.
تربیت فرزند و نحوه ی برخورد با نوجوان آموزش میخواد خیلی مهمه پدر و مادر هر دو آموزش ببینند.
همین الان اقدام کنید و دوره نوجوان سرکش رو تهیه کنید.هر دو با هم گوش کنید.
خیلی مهمه.
دیدگاهتان را بنویسید