داستان تلخ زندگی دختر نوجوان درس عبرتی برای والدین!

دختر-تنها

داستان تلخیه اما اگه فرزند نوجوان داری یا نزدیک به سن نوجوانیست حتماً بخون.
یکی از دوستان مشاورم می گفت مراجعی داشتم ۱۶ ساله عاشق شوهر عمه اش شده بود که با عشوه گری آقا رو مجبور کرده بود همسرش رو طلاق بده.
 تا حالا دو بار قرص خورده بود و با شستشوی معده و بیمارستان تونسته بودند از مرگ حتمی نجاتش بدن.
پس کتک و گریه و خواهش والدین هم افاقه نکرده بود و می گفت من عاشق آقا فرشاد شدم و ۱۸ سال اختلاف سن هم اصلاً مهم نیست. فرشاد هم انگار تسلیم طنازی این دختر و هیکل درشت و زنانه اش شده بود.
دوستم می گفت همان چند دقیقه صحبت با من آنقدر کرشمه و ادا و اطوار آمد که نگو…
انگار عادت کرده بود، به دزدیدن قاپ مردها می گفت حین صحبت متوجه شدم در کودکی هیچ میانه خوبی با پدرش نداشته و همین الان هم ندارد، کمتر از سوی او محبت دیده و حسرت آن به دلش مانده….
انگار همین حسرت دلیلی می شود تا به سراغ مردهای بزرگتر از خود برود و با عشوه‌گری ناز کشیده نشده دوران کودکی بخرد و روح خود را آرام سازد.
با چندین جلسه تراپی و ماه ها تلاش این مشکل حل می شود البته اگر همکاری کند.

خواستم بگم نبود پدر آسیبش خیلی کمتر از حضور پدری است که میانه ای با محبت ندارد. دختر و پسر خصوصاً در سن نوجوانی اگر از جانب خانواده خویش حمایت و محبت دریافت نکند چند صباحی نگذشته گندهایی به بار می‌آورند آن سرش ناپیدا….

ما برای هر کاری نیاز به آموزش داریم خصوصا برای تربیت فرزندانمان پس همین الان اقدام کنید و آموزش ببینید.

دیدگاهتان را بنویسید