همسر وفادار، خیانت (داستان واقعی)
چند سالی بعد از ازدواجم
می گفت چند سالی از زندگی مشترکمان نگذشته بود که دیدم یواش یواش دارم از همسرم سیر میشم اما واقعش خجالت می کشیدم بگم…..
دیگه نه شیطنتش برام جذاب بود، نه قیافش برام تو دل برو بود، گاهی اوقات پیش خودم می گفتم کاش نبود کاش تمام می شد، گاهی در دلم می گفتم ای کاش می مرد….
از شما چه پنهان گاهی پیش خودم می گفتم کاش صبح از خواب بیدار نشه، آخه این چه غلطی بود که من کردم، این چه انتخابی بود مردم زن می گیرند ما هم زن گرفتیم با همین افکار چند سالی زندگی کردم.
الان ۲۰ سال از زندگیمون گذشته، الان دیگه گرد میانسالی روی چهره من و همسرم نشسته، نه اینکه الان دلم براش می سوزه نه، اما هرچه نگاه می کنم می بینم ریشه تمام گیر دادنهام، هوا و هوس و مقایسه کردنهای بیجا بوده…
نه اینکه همسرم کاملترین و بهترین باشه اما ایرادهای من هم اساسی و مبنایی نبوده…. همسرم از دل من خبر نداره که چی گذشته بهش، اما خواستم بگم از تمام این ۲۰ سال و این نحوه نگاه، پشیمانم.
خواستم بگم برخی اوقات ایراد گرفتن ما ریشه واقعی نداره بلکه پوششی است روی هوا و هوسهامون.
خواستم بگم جوری هوای خودتون رو داشته باشید تا هوس سوار عقلتون نشه تا مثل من ۲۰ سال زندگیتون رو خراب نکنید.
من آدم طلاق نبودم اما بهترین سالهای عمرم رو به یک فکر اشتباه باختم، به یه مشت فکرهای الکی.
این درد دل یه دوستی بود که اصرار داشت اون رو با شما در میان بگذارم امیدوارم هیچ وقت دچار این مصیبت نشوید.
خیانتها از همین مقایسه کردنها هوا و هوسهای کنترل نشده شروع میشه و وفاداری ها رو تحت تاثیر قرار میده.
اگر بدونید وفاداری چقدر لذت بخشه هرگز با خیانت خراب نمیکنید زندگیتون رو ….
ما توی دوره همسر وفادار راههای جلوگیری از خیانت رو آوردیم.
به نظرم لازمه تمام زوجها این دوره رو گوش کنند تا زندگیشون رو در امان نگه دارند.
دیدگاهتان را بنویسید